سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با کسى که روزى روى بدو آورده شریک شوید که او توانگرى را سزاوارتر است و روى آوردن بخت بر وى شایسته‏تر . [نهج البلاغه]
 
شنبه 92 آبان 4 , ساعت 12:33 عصر

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد.....در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد


ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد.....شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد


احساس کرد از همه عالم جدا شده ست

در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده ست


در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت.....وقتی که میزو دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت.....مثل همیشه رخصتی از "محتشم" گرفت


باز این چه شورش است که در جان واژه هاست

شاعر شکست خورده ی طوفان واژه هاست



بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت.....دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد واژه لب تشنه را گذاشت.....تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت


حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند

دارد غروب فرشچیان گریه می کند


با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید.....بر روی خاک وخون بدنی را رها کشید

او را چنان فنای خدا، بی ریا کشید.....حتی براش جای کفن؛ بوریا کشید


در خون کشید قافیه ها را، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را


اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت.....بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت.....خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت


بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود

او کهکشان روشن هفده ستاره بود


خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن... پیشانیش پر از عرق سرد و بعد از آن...

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن... شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...


در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ کس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس....


سید حمید رضا برقعی




شنبه 92 آبان 4 , ساعت 12:16 عصر

پادشاه و تخته سنگ

در زمان های گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.

بعضی
از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می
گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد، حاکم
این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از
وسط برنمی داشت .

نزدیک غروب، یک  روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد.
بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.
 ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.
پادشاه در ان یادداشت نوشته بود : " هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد."




شنبه 92 آبان 4 , ساعت 11:58 صبح



از بس تو را شعر گفته ام

زبان قلم مو درآورده . . .

تازگی ها نقاشیت می کنم...





سعید نیک زاد




شنبه 92 آبان 4 , ساعت 11:40 صبح







Normal
0




false
false
false

EN-US
X-NONE
AR-SA






































































































































































/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:"Table Normal";
mso-style-parent:"";
line-height:115%;
font-size:11.0pt;
font-family:"Calibri","sans-serif";}
table.MsoTableGrid
{mso-style-name:"Table Grid";
border:solid windowtext 1.0pt;
font-size:11.0pt;
font-family:"Calibri","sans-serif";}


جدول کامل لیگ برتر نونهالان گروه دو  92-93















































































امتیاز



تفاضل



خورده



زده



باخت



مساوی



برد



تعداد بازی



نام تیم



ردیف



12



5+



3



8



1



-



4



5



ملوان بندر انزلی



1



10



11+



2



13



-



1



3



4



ذوب آهن اردبیل



2



8



7+



3



10



1



2



2



5



شهرداری اردبیل



3



6



3+



8



11



2



-



2



4



شهرداری همدان



4



3



11-



17



6



3



-



1



4



دبیری تبریز



5



2



4-


شنبه 92 آبان 4 , ساعت 11:22 صبح

و قاف حرف اخر عشق است....

حوزه هنری استان خوزستان برگزار می نماید.

بزرگداشت یاد و خاطره زنده یاد « دکتر قیصر امین پور»

سه شنبه 7 آبان تالار مهتاب اهواز

با حضور : محمدعلی بهمنی ، محمدرضا عبدالملکیان ، علیرضا قزوه ، حمیدرضا شکارسری و ...




<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ